آشفتگی رسانههای ضدانقلاب در روایت حمله به مأمور پلیس ایذه
تاریخ انتشار: ۲۱ خرداد ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۷۹۵۸۹۲۸
در حالی که اکانتهای گروهک منافقین حمله به مأمور پلیس ایذه را "اقدام قهرمانانه" معرفی میکنند، سایر رسانههای ضدانقلاب صرفاً در حال ارسال اخباری با عنوان کشته شدن پسرعموی مادر کیان پیرفلک به دست مأموران پلیس هستند تا کاملا روایتی وارونه ارائه دهند. - اخبار استانها -
به گزارش خبرگزاری تسنیم، عصر امروز و در جریان مراسم سالگرد تولد کیان پیرفلک در ایذه، فردی که او را پویا بختیاری پسرعموی مادر کیان پیرفلک معرفی کردهاند با خودروی خود به تعدادی از مأموران پلیس که برای تأمین امنیت در محل مراسم حضور داشتند یورش برد و سروان محمد قنبری را به شهادت رساند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
به گفته دادستان ایذه، این فرد دو بار با خودرو به سمت مأموران پلیس حمله کرده است اما رسانههای ضدانقلاب که از روزهای گذشته و با تحرکات مادر کیان پیرفلک در فضای مجازی برای برگزاری این مراسم، خود را آماده بهرهبرداری از آن کرده بودند پس از این اتفاق دچار آشفتگی در روایت شدهاند.
در حالی که اکانتهای متعلق به گروهک منافقین در فضای مجازی در انعکاس این حادثه، از عنوان «اقدام قهرمانانه» در حمله به مأموران پلیس و زیر گرفتن آنها یاد کرده، سایر رسانههای ضدانقلاب بدون اینکه اشارهای به حمله عامل این حادثه به مأموران پلیس داشته باشند، صرفاً در حال ارسال اخباری با عنوان کشته شدن پسرعموی مادر کیان پیرفلک به دست مأموران پلیس هستند تا به طور کامل، روایت را وارونه جلوه دهند.
شهادت یک مأمور پلیس ایذه در حمله یکی از بستگان مادر کیان پیرفلکیارمحمد رسالتی دادستان ایذه در این زمینه گفت: عصر امروز یک خودرو با هویت مشخص در یکی از مبادی ورودی شهرستان با سرعت و به صورت عمدی به نیروهای مستقر در ایست بازرسی برخورد کرد که یکی از مأموران در صحنه به شهادت رسید.
وی ادامه داد: این فرد سپس با دور زدن و برخورد با یکی از سربازان وظیفه، موجب ایراد صدمات بدنی به این سرباز شد و خود نیز با تیراندازی از سوی ماموران زخمی شد که پس از اعزام به بیمارستان بر اثر شدت جراحات وارده فوت کرد. حال سربازی که خودروی متهم با وی برخورد کرده مساعد است.
شامگاه 25 آبان بود که در یک حمله تروریستی در شهرستان ایذه هفت نفر از جمله یک نوجوان 10ساله بهنام کیان پیرفلک به شهادت رسیدند و تعدادی نیز مجروح شدند.
پس از این حادثه و انجام اقدامات اطلاعاتی و امنیتی، سرانجام در 29 آذر 1401 در اقدام عملیاتی مشترک وزارت اطلاعات، سپاه و فراجا چهار نفر از عوامل دخیل در حادثه از جمله دو نفر از عناصر اصلی مسلح این اغتشاشات مورد ضربه قرار گرفتند که در این درگیری مسلحانه دو نفر از متهمان دستگیر و دو نفر نیز کشته شدند.
عباس کورکوری فرزند ابوالقاسم معروف به مجاهد متهم اصلی این پرونده بود که جلسه محاکمه وی در دادگاه انقلاب اهواز با حضور متهم و وکیل وی برگزار شد.
براساس کیفرخواست صادره، عباس کورکوری متهم است به محاربه از طریق کشیدن سلاح بهقصد جان مردم و ارعاب و افساد فیالارض از طریق ارتکاب جنایت بهوسیله تیراندازی با سلاح جنگی، اخلال در نظم عمومی و ایراد خسارت عمده به تمامیت جسمانی منتج به جان باختن هفت نفر از جمله کیان پیرفلک، ایراد خسارت عمده به اموال عمومی و خصوصی، تشکیل گروه باغی و عضویت در آن از طریق قیام مسلحانه علیه نظام.
براساس دادنامه صادره از سوی دادگاه، با توجه به مستندات و شواهد موجود در پرونده از جمله تصاویر بهدستآمده از دوربینهای مداربسته که نشان میدهد متهم اسلحه خود را بهسمت مردم هدف گرفته بود، نظریه کارشناسی جنائی اسلحه که دلالت بر شلیک گلوله از اسلحه مکشوفه از متهم به پیکر مرحوم کیان پیرفلک دارد و کشف مقادیر زیادی اسلحه، فشنگ، بطری کوکتل مولوتف از محل دستگیری متهم و گزارش فرماندار ایذه مبنی بر ایراد خسارت توسط متهم و سایر متهمین و همدستان وی به اماکن عمومی و ادارات، عباس کورکوری به اعدام محکوم شد.
انتهای پیام/
منبع: تسنیم
کلیدواژه: ایران اینترنشنال حمله تروریستی ایذه کیان پیرفلک ایران اینترنشنال حمله تروریستی ایذه کیان پیرفلک رسانه های ضدانقلاب مادر کیان پیرفلک مأموران پلیس
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.tasnimnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «تسنیم» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۹۵۸۹۲۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
عهد کردیم خودسانسوری نکنیم
به گزارش قدس آنلاین، این برنامه در هر قسمت، یکی از پروندههای مهم و چالشی کشور را بدون واسطه بررسی میکند. فصل اول بیواسطه در ۲۶قسمت از شبکه یک سیما پخش شد. این برنامه محصول سازمان هنری رسانهای اوج است که روی آنتن شبکه یک سیما میرود. درباره جزئیات بیشتر این برنامه با «محمدعلی صدرینیا» کارگردان و تهیهکننده «بیواسطه» گفتوگو کردیم که میخوانید.
در این فصل سراغ فضاهایی رفتید که پیش از این کمتر دوربینی به آنجا رفته بود، مثل کارخانه اسلحهسازی یا مراکز هستهای. تمایز و ویژگی فصل دوم «بیواسطه» را نسبت به فصل اول چه میدانید؟ تلاش ما در فصل دوم این است فضای رنگارنگی از سوژهها، موضوعات و لوکیشنها را داشته باشیم و مانند فصل اول به دنبال این بودیم دوربین «بیواسطه» سراغ روایتهایی برود که مخاطب، کمتر تصویر و تصوری از آنها دارد. در فصل دوم سراغ موضوعاتی رفتیم که مردم امکان حضور در آن فضاها را ندارند؛ مثلاً در قسمت اول به کارخانه اسلحهسازی پارچین رفتیم که یک مجموعه نظامی با حساسیتهای بالای امنیتی است یا قسمتی دیگر سراغ رئیس سازمان انرژی اتمی رفتیم و به موضوع صنعت هستهای پرداختیم. وارد فضاهایی مثل رآکتورها و خط تولید رادیوداروها شدیم که کمتر دوربینی به آنجا رفته است. همچنین در این فصل سراغ برخی معضلات و مشکلات اجتماعی رفتیم که روایتهای کمتر دیدهشدهای در قاب تلویزیون داشتند؛ مثلاً به بعضی از مناطق محروم سیستان و بلوچستان و یا حاشیه شهر تهران رفتیم که تاکنون روایتهای کمی از آنها روی آنتن دیدهایم.
موضوعاتی مثل صنعت هستهای و توان نظامی، موضوعاتی حساس هستند که کمتر برنامهسازی سراغشان رفته است و به دلیل کمبود روایتهای داخلی در این باره، مردم برای یافتن پاسخ پرسشهایشان به روایتهای غیررسمی و رسانههای خارجی هم رجوع میکردند، چه شد که این ضرورت روایتگری، امروز احساس شد؟ اهمیت و ضرورت این موضوع از سالها پیش مشخص بود اما بستگی داشت که تیمهای برنامهساز با چه نگاهی سراغ این موضوعات بروند و اینکه دستگاهها و بخشهایی که باید پاسخگو باشند چقدر همراهی و همکاری کنند. ما از فصل اول در «بیواسطه» با خودمان عهد کردیم خودسانسوری نداشته باشیم. وقتی سراغ موضوعی میرویم، تا جایی که ممکن است پرسشهای مردم را در آن حوزه بپرسیم. در قسمت اول این فصل که سراغ کارخانه اسلحهسازی و مرکز صادرات دفاعی رفتیم درباره مباحث مرتبط با موشک، پهپاد، توان نظامی و اهمیت آن سؤالات صریحی پرسیدیم. در قسمتی که مرتبط با موضوع هستهای بود مسئله اصلی ما، پرداختن به این پرسش مهم در اذهان عمومی بود که با وجود تحریمهای جدی کشورمان بهخاطر انرژی هستهای، منافع این صنعت چیست و چرا اثراتش را نمیبینیم؟ ما تلاش کردیم سراغ این پرسش برویم و به آن پاسخ بدهیم. ولی ماجرا، سمت دیگری هم دارد که نهادها و مسئولان هستند و بستگی به همراهی و همکاری آنها دارد. خوشبختانه وزارت دفاع و سازمان انرژی اتمی با روی خوش ما را همراهی کردند ولی در مسیر تولید برنامه با دستگاههایی مواجه شدیم که همچنان نگاه سنتی دارند و زمانیکه میفهمند مجری برنامه، محمد دلاوری است یا ممکن است سؤالاتی بپرسد که ضعفها و کمکاریشان عیان شود تمایلی به مشارکت ندارند و ترجیح میدهند با حضور در یک برنامه تلویزیونی خنثی، گزارش عملکرد بدهند، به جای اینکه پاسخگو باشند.
ساخت چنین برنامههایی میتواند مسیر برنامهسازی سیاسی را در رسانه ملی هموار کند؟
امید و تلاش ما همین است. تولید برنامه در استودیو برای ما راحتتر و بیدردسرتر است، چرا که هماهنگی لوکیشنهایی خارج از تهران برای تیم تولید، فرسایشی و سخت است اما فکر میکنیم این شکل از پرداخت به سوژهها و مطالبهگری سبب میشود برنامهسازی سیاسی را یک گام به جلو ببریم.
اگر رسانههای رسمی از زیر بار برنامهسازی سیاسی شانه خالی کنند، رسانههای خارجی و غیررسمی وارد این حوزه میشوند و میدان روایتها از سوی راویان داخلی خالی میشود. همینطور است. معمولاً رسانه ملی تمایل به ساخت برنامههای سیاسی دارد تا مرجعیت رسانهای داشته باشد ولی بخشی از ماجرا به نهادها و دستگاههای مختلف برمیگردد که آنها هم باید این نگاه را داشته باشند. ما در مسیر تولید فصل دوم «بیواسطه» دستگاهها و وزارتخانههایی را داشتیم که با آغوش باز پذیرای ما بودند و ضعفها و قوتهایشان را صادقانه میگفتند اما گارد برخی از دستگاهها و نهادها به روی ما بسته بود و حتی به صورت غیررسمی میگفتند سمت ما نیایید. این ناشی از ضعف عملکردی آن دستگاه یا نگاه دهه شصتی روابط عمومیهایشان به رسانه است. حتی این نگاه وجود دارد که اگر دیده نشوند یا فراموش شوند بهتر از این است که در معرض توجهات رسانهای قرار گیرند.
مرز استقلال رأی در روایتهای «بیواسطه» که سفارشدهنده آن، سازمان اوج و پخشکنندهاش رسانه ملی است تا کجاست؟ «بیواسطه» وقتی موفق خواهد بود که واقعیت ایران امروز را به مخاطبان نشان دهد. این واقعیت، اجزای مختلفی دارد که شامل پیشرفتها، ضعفها، قوتها و کمبودها در حوزههای مختلف میشود. آنجایی مخاطب، ما را باور خواهد کرد که بفهمد واقعیت را به او میگوییم، یعنی هم نیمه پر لیوان را به او نشان میدهیم و هم نیمه خالی را. ما سعی نکردیم دوربین «بیواسطه» را به دوربین تبلیغاتی یکطرفه تبدیل کنیم. هم سراغ پیشرفتها میرویم و هم ضعفها. تلاش ما این است روایتی واقعی از اتفاقات و ماجراها داشته باشیم، چون نقطه مطلوب ما و مخاطبان، همینجاست. ما در عصری زندگی میکنیم که روایتها یکسویه نیستند و اگر درباره موضوعی روایتی داشته باشیم که درست نباشد، روایت دیگری از آن در شبکههای اجتماعی منتشر میشود؛ پس اعتماد مخاطب برایمان مهم است.
گاهی هزینههای اجتماعی که تلویزیون پس از پخش برنامههای سیاسی داده آنچنان سنگین بوده که ترجیح میدهد سراغ اینگونه از برنامهسازی نرود، اما نپرداختن به موضوعات روز در رسانه ملی چه هزینههایی برای جامعه پرسشگر امروز دارد؟ بهنظرم رسانه ملی باید برندهای ماندگار در برنامهسازی سیاسی داشته باشد و این برندها، مقطعی نباشند. اگر قرار است روی افکار عمومی اثرگذار باشد باید تحملش را بالا ببرد تا بتواند برندهایی از برنامههای تلویزیونی سیاسی جدی را خلق کند که مجری معتبر و دارای کاراکتر ویژه داشته باشد. در گام اول، تلویزیون باید در حوزه برنامهسازی سیاسی، برندسازی کرده و سپس آن برند را حفظ کند. ما با موضوعات مختلفی در جامعه مواجه هستیم که در مقاطع مختلف درباره آن، برنامهای ساخته و هر بار برند جدیدی خلق میشود. مثلاً در مقطع انتخابات، یکسری برنامهها روی آنتن میرود که با گاردهای بازتری به موضوعات روز جامعه میپردازد و پس از پایان انتخابات، آن برنامه و پرداخت به آن موضوعات، تمام میشود. مثلاً مسئله حجاب در مقطعی حساسیت بیشتری دارد و در یک بازه زمانی کوتاه، برنامههای گفتوگو محور با رویکردی باز در این باره روی آنتن میرود اما بعد تعطیل میشود. رسانه ملی بابت این برنامهها، هزینههای اجتماعی میدهد در حالیکه اگر برندهایی ثابت با رویکردی مشخص طی سالها ساخته شود و همیشه روی آنتن برود، اعتبار و مخاطب پیدا میکند. در چنین وضعیتی، آن برنامه سیاسی و اجتماعی برند میتواند در موقعیتهای مختلف، موضوعاتش را متناسب با شرایط روز به آن مباحث اختصاص دهد ولی وقتی نگاهها مقطعی شود سبب میشود هر دفعه، برند جدیدی خلق شود و برای جا افتادن و اعتباربخشی آن، هزینه و تلاش مضاعفی صورت گیرد ولی زمانیکه بناست اثرگذار باشد، آن ماجرا تمام شده و برنامه هم تعطیل میشود. این رویکرد، اشتباه است و در این سالها ضربهاش را در مدیریت افکار عمومی خوردیم. کاش برندهای ماندگار برنامه سیاسی را در تلویزیون داشته باشیم و مدیران سازمان، فشارهای بیرونی که به صدا و سیما میآید را تحمل کنند تا این برنامهها استمرار یابند. امیدوارم برنامه «بیواسطه» در یک بازه زمانی طولانی روی آنتن بماند و به یک برنامه مقطعی تبدیل نشود. اگر قرار باشد «بیواسطه» به برنامهای مطالبهگر تبدیل شود که هر بار سراغ پروندههای جدید و جنجالی میرود، مماشات نمیکند و بررسی دقیق و موشکافانه دارد، باید به برندی ثابت تبدیل شود. در صورت استمرار در ساخت و پخش چنین برنامههایی میتوان به اثرگذاری آنها در طولانی مدت امیدوار بود. زهره کهندل